کلمه ای که گویای احوالم باشد، کشف نشده!

سادگی و سادگی و سادگی،
تازه پی بردم به اِشکال خودم!
_________________________________
میفرماید که:

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند تهمت بدنامی چند

این، پایان است.

کاش هرگز نمی دیدم تو را

فرهاد: عشقی که عصا و کفشِ آهنی نخواد که عشق نیست.


فرهاد: ببخشید... میدم برات عینِ روزِ اولش درستش کنند.

شهرزاد: شاید این اولین تاوان باشه...

فرهاد: ازش نشونه نساز شهرزاد...

شهرزاد: میتونم نسازم؟

فرهاد: خودت خوب میدونی من کنارتم تا تهش، شهرزاد.

شهرزاد: میترسم فرهاد.

فرهاد: از چی عزیزم؟

شهرزاد: از اینکه هرچی زمان میگذره از اونی که باید میشدیم دورتر میشیم...

(از قسمتِ نُهمِ فصلِ دومِ سریالِ شهرزاد)

لینکِ دانلود


چقدر فرق کردی...!

این برداشت های عجولانه و سَرسَری حرفهای تو نبود...


پنجشنبه شبه...
  • رهگذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">