داشتن یا بودن - اریک فروم
- دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۷ ق.ظ
- ۱ نظر
ما آدمها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم، فقط در حال جمع کردن و داشتن هستیم. ما به پدیدهها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آنها چنگ میزنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردنِ اطلاعات هستیم؛ به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم. به جای آنکه به بچههایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی میکنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند. به جای آنکه از لحظهای که در آن هستیم لذت ببریم، سعی میکنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و....
شاید یک نتیجهی این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات میگردیم؛ میخواهیم همه چیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم؛ دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم؛ دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است، نو و سالم باقی بمانند.
در همهی اینها ما دنبال " ثبات " و "قرار" هستیم، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج میشویم؛ نگرانی اینکه ثبات در مسائلی که به ما مربوط است، از بین برود. در حالیکه در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد.
هیچ چیزی "همانطوری که هست باقی نمیماند" و این قانونی است که ما مدام آن را از یاد می بریم. اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی میرسیم.
برگرفته شده ازکتاب: داشتن یا بودن
نویسنده: اریک فروم
+ از کانالِ تلگرامیِ کانون فلسفه و دین دانشگاه امیرکبیر
- ۹۶/۰۹/۱۳