ای بابا... آخه من چه جوری این درسها رو 18-19 گرفتم که الان هیچی نمیفهمم؟! :( الکی نمره دادند بهمون، فکر کنم! :) این فصلهای اول پایگاه داده مهمه؟ سوال میاد؟ (از این سوال کلیشه ای ها برای درست حسابی درس نخوندن!) همش تعریفی و حفظیه که! شِما چیه دیگه؟ این همه اصطلاح رو که معلوم نیست به چه درد میخورند باید بلد باشیم؟ والا ما اینارو نمیدونستیم هم کارمون راه میافتاد! نمیشه فقط کوئری های SQL رو بلد باشیییییییم؟! شاید منابعم خوب نیستند... :( آخ آخ گسسته رو بگووووووو. ترمهای اول من چه جوری کتاب Rosen رو میخوندم؟! الان متن های فارسی رو هم نمیفهمم! :( شبکه رو بگو از کجا پیداش شد؟ :( حتی برای روزنامه وار خوندن هم دیگه تمرکز ندارم. از طرفی هم راست میگن هرکی رتبه خوب آورده کلاس رفته ها. الآن یکی از دوستهام میگه تمام همکلاسیهاش از کلاس کنکورها همدیگه رو میشناسن. این دوست ما هم احساس غریبی میکنه. ارزش ها هم که فقط به رتبه کنکوره نه تلاش و زحمت و غیره.
- هعییییی... یکی نیست بگه تو که این همه با خودت درگیری، کی مجبورت کرده درس بخونی؟
+ غُر زدن را دوست میدارم! :)
- ۹۶/۰۸/۲۸
*
غر زدن گاهی بسی مفیده
به شرطی که خالیت کنه و یه جوری غر بزنی که به حالت بخندی:)
مثلا اوضاعت رو مسخره کنی،دست بندازی:))
نه یه جوری که سنگین بشی،غصه هات بیاد جلو چشمت همش
*
به شخصه هردفعه نزدیک امتحانا یه مطلب غرغر میذارم:)))
نذارم نمیشه،جمع میشه غرباد میشم:)))