من و ... (3)
- دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۱۰ ب.ظ
- ۵ نظر
یه بار یکی از دوستهاش که چند هفته ای بود ندیده بودش، بهش گفت: "دلم برای خنده هات تنگ شده بود..."
خنده های قشنگی نداشت، شاید چون زیاد میخندید اینطور به یادها مونده بود...
نه خودش، نه دوستش، و نه همه ی اونایی که میشناختنش باورشون نمیشد که مدتی بعد دیگه هیچکس خنده هاش رو نمیبینه...
- ۹۶/۰۸/۲۹
تازگی ها دوستی رو از دست دادید؟