چند روز بود داشتم فکر میکردم "ادب" مهمتره یا "معلومات"؟ مثلا بین یک آدم مؤدب ولی با سوادِ معمولی و یک آدم بسیار با معلومات که از هر دو کلمه حرفش یکیش قابل بازگو کردن نیست، ترجیح میدیم با کدوم یکی همنشین باشیم؟
امروز یه نفر اندکی از رزومه اش رو برامون گفت و معلوم شد از نظر سواد بهترینِ رشته خودشه. همین آدم گفت میتونه دلایلی بیاره که چرا با وجود این شخصیت علمی ای که داره چرا بی ادبه!!!!
یه توصیه ای هم برامون داشت که با آدمی که در رشته ای نامبروانه ازدواج نکنیم. که البته من از کودکی به این اصل رسیده بودم! نه اینکه چون مجبوریم صبح تا شب انتگرال بگیریم، نه! چون اعتقاد دارم زندگی فراتر از نامبروان شدن، بودن و حتی موندنه! توضیحاتِ بیشتر در این مقال نمیگنجد. :)
امروز و بعد از این صحبتها و فکرهای خیلی بیشتری که تو سر خودم بود، یه فالگیر دیدم! اول فکر کردم فقیر باشند. یه خانم جوون بود که کنار پیاده رو نشسته بود و یک پارچه کوچیک پهن کرده بود که فقط یه تسبیح روش بود. راستش اصلا و ابدا به این جور کارها اعتقاد ندارم که هیچ، برای تفریح هم سراغشون نمیرم ولی یه وقتهایی اونقدر فکرهای مختلف و متناقض تو سرت هست که نمیدونی چیکار کنی بعد با خودت میگی: شاید این فالگیره بتونه بفهمه چه مرگمه.
فالگیرِ خوب پیدا کنم شاید این راه رو هم تجربه کنم برای رسیدن به جواب میلیونها میلیون سوال و ابهام تو ذهنم! :)
- ۹۶/۰۸/۲۵