باز هم در ادامه ی مطالب قبلی باید بگم که هِرم مازلو کشکی بیش نیست! همه ی عمر سعی کردم فراتر از خوراک و پوشاک و قص علی هذا زندگی کنم. خیلی هم خوب پیش رفتم. اونقدر اون بالابالاها سیر میکردم که حتی فکر کردن به قاعده ی هرم هم برام شوخی بود، امّا درست جایی که فکر میکردم دارم میرسم رأسِ هرم، با سر افتادم تو قاعده ی هرم! بر فرضِ محال اگر به جز قاعده ی این هرم، سطوح دیگری هم باشه باز هم برای بهبود همین قاعده است ولاغیر! یک عمر بیخودی خودمون رو عذاب دادیم.
- یه نفر همیشه با آرزوی تغییر جهان زندگی کرد، برای دیگران زندگی کرد، درس، مطالعه، پیگیری اخبار و حاضرجوابی رو دوست داشت، یه جایی رسید به اینکه خیلی از این کارها اشتباه بوده. من یه 16-17 سالی زودتر از ایشون به این نتیجه رسیدم.
- ۹۶/۰۶/۰۷