منشی: پوستتون چربه یا خشک؟
من: نمیدونم! چون حداقل روزی دوبار صورتم رو با صابون میشورم...
منشی: خوب پس چربه!
من: ...!!!
همین مکالمه با دکتر هم تکرار میشه. و به طور عجیب و در عین حال بامزه ای، هیچکدوم نمیذارن جمله ام رو تموم کنم! و هر دو نفر فکر کردن چون پوستم چربه، چند بار میشورم که خشک بمونه! حالا واقعیت چیه: چون حداقل روزی دو بار صورتم رو با صابون میشورم در نتیجه پوستم خشک میشه. و چرب نیست!
جدیداً یه این رسیدم که به طور جدی در بیان منظورم عاجزم! یعنی انقدر صغری، کبری میچینم و مقدمه و مؤخره میگم که اصل مطلب گم میشه. جالبه که تا چند وقت پیش این همه توجه به جزئیات رو حُسن میدونستم ولی الآن شده یکی از مشکلاتم. حرفی رو که میشه توی یک جمله گفت من توی 4 جمله میگم. چون فکر میکنم علت ها مهم اند و حتی یه جور احترام به مخاطبه که من براش وقت میذارم و همه چی رو کامل و مفصل براش توضیح میدم و از سوء برداشتهای احتمالی در آینده هم پیشگیری میشه. یا توی این مثالی که زدم حتما دلیلِ داشتن پوست خشک مهم بوده که خواستم بهش اشاره کنم. البته شاید نوع کاربرد کلمات و ساختار جمله هم، در این عدم شفافیت تأثیر داشته باشه. خلاصه که باید تغییری ایجاد کنم.
این عشق وافر به شیرینی، بدون ضرر که نیست. از بس به توصیه های پدر و مادر گوش نکردم مجبور شدم به خاطر جوشهای صورت، برم دکتر! :( پدر که همیشه میگه همش به خاطر هله هوله هاییه که میخوری، ورزش هم که نمیکنی. من هم اصرار که نه، به استرس و جنس پوست و اینا ربط داره. آخر هم جناب دکتر گفتند که علت دقیق جوش زدن هنوز کشف نشده! خودت باید بفهمی چی میخوری که جوش میزنی! منم که نمیدونم! :)))) اصلاً با جوش خیلی هم خوشگل و بانمک بودم! همه که نباید پوست صاف و شفاف داشته باشن! والا! هنوز که ثابت نشده از شیرینی و شکلات باشه، ولی اگر هم باشه، من به هیچ قیمتی حاضر نیستم از عشقم بگذرم! حتی اگه مجبور شده باشم روزی چند بار جلوی آیینه وقت بذارم و کرم بزنم و شب تا صبح هم با صورت پُر کرم بخوابم! :)) ایییییی اینقدر از این کارها بدم میااااااد به سرم اومد دیگه! ایییییی...
از اونجایی که منو جو بگیره، دیگه گرفته، علاوه بر این کارها از شنبه خواستم بعد از سااااالها حرف پدر رو در زمینه توصیه اکید به ورزش گوش داده باشم و شروع کردم به نرمش که خودش سوژه ی مناسبی برای خندیدنه که بعدا تعریف میکنم! :)) چند روز پیش تلویزیون کوهنوردها رو نشون میداد که رفته بودند کهف الشهدا و اونجا هم مراسم عزاداری و نوحه خوانی بود. خیلی دلم خواست ولی نمیتونم برم که. :( حالا فعلا همین نرمش خودمون رو پیش ببریم هنر کردیم! والا! :)
با این تفاسیری که گفتم کاملاً واضحه که تکمیل و تحویل پروژه هییییچ جایی در برنامه ی روزهای گذشته ام نداشته! و از اونجا که هفته ی پیش به خودم قول دادم این چهارشنبه هرطور شده پروژه رو تحویل میدم، امشب و فردا ساعت های سختی رو خواهم گذراند بلکه یه چیزی جمع و جور کنم برای نشون دادن به استاد. حالا کِرِم شب رو هم هنوز نزدم! واااایییییی! :))))
میخواستم راجع به انتخاب کتاب هایی که میخونم بنویسم ولی باشه برای بعد.
برای همه مریض ها دعا کنیم. حتی اونایی که شیرینی زیاد میخورن. :)
برا اصلاح مزاج پیش یک دکتر طب سنتی برید.
مزاج های صفراوی و دموی در اثر خوردن گرمی جوش می زنند.
جوش مزاج صفراوی سرش سفید هست
مزاج دموی جوش های قرمز
با اصلاح مزاج جوش ها هم برطرف میشن.
با تست مزاج اینجا ببینید چه مزاجی دارید.
http://www.tabaye.ir/exam#