کلمه ای که گویای احوالم باشد، کشف نشده!

سادگی و سادگی و سادگی،
تازه پی بردم به اِشکال خودم!
_________________________________
میفرماید که:

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند تهمت بدنامی چند

این، پایان است.

شوخی - جدی

یه اخلاقِ ناپسندِ دیگه ای که من دارم (احتمالاً در جریان باقیش هستید!) اینه که حرفهای جدی رو هم با چاشنی شوخی مطرح میکنم! احتمالاً از نوشته ها هم معلوم باشه. اینجا با شکلک خنده است، در واقعیت با لبخند! البته شاید برای مخاطب، خیلی هم خوب و خوش به نظر برسه ولی برای خودم همیشه خوشآیند نیست. یعنی گاهی انتظار دارم حرفهای مهمی رو که در قالب شوخی مطرح میکنم جدی گرفته بشه ولی مسلماً گرفته نمیشه! فکر کنید من حتی وقتی از غم و غصه هم حرف میزنم، یا لحنم جدی نیست یا قاطی حرفهام کلی جمله های خنده داره! بعد میبینم شنونده داره میخنده! بعد ناراحت میشم که چرا من رو درک نمیکنند! اصن یه وضعی!!! :)))


+ شاید اصلِ مطلب این باشه که واقعاً چیزی نیست که اونقدر برام جدی باشه که نشه باهاش شوخی کرد! حتی رنج و درد و غصه ها...


+ الحمدلله علی کل حال


پی نوشت: این عبارتِ "الحمد لله علی کل حال" و چند عبارت دیگه برای شکرِ مدام رو به گمونم اولین بار از حاج آقای فرحزاد شنیدم. آرامش بخشه و دوست دارم همیشه تکرارش کنم. به خصوص وقتایی که دلم داره میترکه!
  • رهگذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">