کلمه ای که گویای احوالم باشد، کشف نشده!

سادگی و سادگی و سادگی،
تازه پی بردم به اِشکال خودم!
_________________________________
میفرماید که:

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند تهمت بدنامی چند

این، پایان است.

از دست رفتن

امروز یک حدیث از پیامبر(ص) دیدم: "در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن دینشان را نمی خورند."


- درگوشی به خودم باید بگم که گاهی از دست رفتنِ دین برام بی اهمیت میشه. دیگه قلبم نمیگیره وقتی بعضی اتفاقها رو میبینم.


+ یکی آخرالزمان رو به درستی پایانِ زمان معنی کرده بود: پایانِ زمان انسان ها و انسانیت ها.

  • رهگذر

نظرات  (۴)

حس میکنم اصلا دیگه به دین اعتقاد ندارن چه برسه نگرانش باشن :(
پاسخ:
هی روزگار... :(

من از خودم میترسم...
یک سوالی توی وبلاگ مطرح کردم:
اصلا ما
چه نیازی
به دین داریم؟
تا این سوال جواب داده نشه، طبیعیه که این بار سنگین دین، وقتی فشار بیاره، زمینش هم می زنم، چه برسه که دغدغه ش رو نداشته باشم...
پاسخ:
واقعاً سوال من هم هست. امیدوارم جواب قانع کننده ای براش باشه. جوری که از تهِ قلب بشه ایمان آورد نه سرسری.

من یه مسئله ی دیگه ام اینه که دین رو صفر و صدی میبینم. مثلا برام عجیبه که خیلیها از معاد و امامت گرفته تا حجاب و انقلاب و نظام و غیره رو انکار میکنن ولی ذکرشون خدایا خدایاست. یا از طرف دیگه عده ای نماز شبشون ترک نمیشه ولی حق رو ناحق میکنن و... چطور میشه یه بخشی از دین رو قبول داشت؟ اینجوری همه دیندارند ولی دینهایی که خودشون ساخته اند! نمیفهمم اگه یه راه درست و روشنه چرا هرکسی داره راهِ خودش رو میره. بالاخره یه نفر پیروی این راه باید باشه که همه قبولش داشته باشند، ولی نیست. هر مثالی بزنیم یه عده هستن که با استدلال منطقی نفی اش میکنن. واقعاً راه درستی که بشه با اطمینان انتخابش کرد به طور دقیق و واضح چیه؟ از کجا میشه فهمید.

اینکه با توکل به خدا و همیشه به یادش بودن میشه تا حد زیادی سره رو از ناسره تشخیص داد رو درک میکنم ولی نقشه ی راهِ ملموس تری لازمه.
خب پس به این سوال اساسی کمی فکر کنید، ببینید می تونید براش جوابی پیدا کنید؟ بنده هم هر قدر بتونم کمکتون می کنم، البته در رسوندنتون به جواب، نه در بسته بندی کردن یک جواب و تحویل دادنش به شما که درست همان است که من می بینم، نه. شما باید خودتون بهش برسید...
پاسخ:
با تشکر از شما و سایر دوستان، مطالعه ی آثار آقای صفایی حائری رو در برنامه گذاشتم تا ببینم به کجا میرسم.

باز هم ممنونم از وقتی میگذارید.
وظیفه ست.
بله ایشون خیلی کتاب هاشون خوبه. اگه خواستید روش مطالعه ی آثار ایشون رو بهتون میگم...
پاسخ:
والا طبق سفارش دوستِ با محبتم، خانم رهرو که خیلی لطف دارند و با نظراتشون بنده رو راهنمایی میکنن از کتاب "نامه های بلوغ" ایشون شروع خواهم کرد.
هر نکته ای که لازمه رو حتما بفرمایید، چون سابقه ی مطالعات اینچنینی رو داشتم ولی شاید به همین دلیلِ انتخاب نادرست مسیر، متأسفانه نتیجه ای نداشته ولی اینبار با استفاده از تجربیات شما و خانم رهرو به نظرم دارم راهِ درست رو میرم. تا خدا چی بخواد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">