کلمه ای که گویای احوالم باشد، کشف نشده!

سادگی و سادگی و سادگی،
تازه پی بردم به اِشکال خودم!
_________________________________
میفرماید که:

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند تهمت بدنامی چند

این، پایان است.

وبلاگ گردی!

"بیان" اون طور که فکر میکردم باکلاس نیست! اتفاقاً پُره از اسپم و وبلاگهای تبلیغی. ولی با این وجود مثلِ دنیای واقعی که وقتی از همه چی ناامیدی یهو یه انسانِ آروم با یه لبخندِ ساده به زندگی امیدوارت میکنه، اینجا هم هستن وبلاگهایی با نویسنده هایی که باور کردند باری که روی دوششون هست خیلی ارزشمنده و برای حفظش تلاش میکنند. مثلاً آخرین ارسال این وبلاگ توجه ام رو جلب کرد و با وجود علاقه ی وافرم به ریاضیات، برام جالب بود. بعضی دیگر از ارسالها رو هم خوندم خوب بود. البته برای گذاشتن لینک، هنوز اجازه ی نویسنده اش رو نگرفتم. ان شاءالله که راضی هستند.


درموردِ اون انسانهای خوش اخلاقِ دنیای واقعی هم بگم. بعضیهاشون انگار نماینده ی خدا روی زمین هستند برای کمتر رنج کشیدنِ ما توی این دنیا. برای نمونه، چند روزِ پیش برای یک کار اداریِ کم اهمیت که حتی نیازی به مراجعه ی حضوری هم نداشت، باید میرفتم دانشگاه. نشسته بودم صندلیِ جلوی تاکسی و منتظر که راه بیوفته. گرمای هوا بود و آفتابی که مستقیم توی چشم میزد و من که سَرم با اخم توی گوشیم بود که از پُشتِ سر صدای یک سلام رو شنیدم. برگشتم و دیدم یک خانم صندلی عقب نشستند و لبخند میزنند. سلام دادم. موقع پیاده شدن هم ازشون خداحافظی کردم و ایشون هم با آرزوی یک روزِ خوب رفتند. همین. همین قدر ساده میشه برای اطرافیانمون حتی غریبه ها حالِ خوب بسازیم.


خدایا شُکرت که هنوز شُعله هایی از خوبی زبانه میکشد...

  • رهگذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">